چشمی که نظر نگه نداردبس فتنه که با سر دل آردآهوی کمند زلف خوبانخود را به هلاک میسپاردفریاد ز دست نقش، فریادو آن دست که نقش مینگاردهرجا که مولهی چو فرهادشیرین صفتی برو گماردکس بار مشاهدت نچیندتا تخم مجاهدت نکاردنالیدن عاشقان دلسوزناپخته مجاز میشماردعیبش مکنید هوشمندانگر سوخته خرمنی بزاردخاری چه بود به پای مشتاق؟تیغیش بران که سر نخاردحاجت به در کسیست ما راکاو حاجت کس نمیگزاردگویند برو ز پیش جورشمن میروم او نمیگذاردمن خود نه به اختیار خویشمگر دست ز دامنم بداردبنشینم و صبر پیش گیرم دنباله ی کار خویش گیرم نوشته شده در جمعه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۹ساعت توسط مشتق مجنون . علیرضا رضایی گورادل ع.ر.گ بخوانید, ...ادامه مطلب
ای که با بوسیدنت خشکیده شد زاینده رود آن کویر لوت هم ای ناقلا کار تو بود پ.ن : نام شاعر در این پست درج نشده بود ,پست تلگرامی,پست تلگرامی خنده دار,پست تلگرامی باحال,پست تلگرامی جدید,پست های تلگرامی ...ادامه مطلب