دارنده ماه .و مشتق مجنون . ع.ر.گ

ما را دلی بود که ز دنیای دیگر استماییم جای دیگر و او جای دیگر استچشم جهانیان به تماشای رنگ و بوستجز چشم دل که محو تماشای دیگر استاین نه صدف ز گوهر آزادگی تهی استو آن گوهر یگانه به دریای دیگر استدر ساغر طرب می اندیشه سوز نیستتسکین ما ز جرعه ی مینای دیگر استامروز می خوری غم فردا و همچنانفردا به خاطرت غم فردای دیگر استگر خلق را بود سر سودای مال و جاهآزاده مرد را سر و سودای دیگر استدیشب دلم به جلوه ی مستانه ای ربودامشب پی ربودن دل های دیگر استغمخانه ای است وادی کون و مکان رهیآسودگی اگر طلبی جای دیگر است نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۹ساعت توسط مشتق مجنون . علیرضا رضایی گورادل ع.ر.گ بخوانید, ...ادامه مطلب

چشمی که نظر نگه نداردبس فتنه که با سر دل آردآهوی کمند زلف خوبانخود را به هلاک می‌سپاردفریاد ز دست نقش، فریادو آن دست که نقش می‌نگاردهرجا که مولهی چو فرهادشیرین صفتی برو گماردکس بار مشاهدت نچیندتا تخم مجاهدت نکاردنالیدن عاشقان دلسوزناپخته مجاز می‌شماردعیبش مکنید هوشمندانگر سوخته خرمنی بزاردخاری چه بود به پای مشتاق؟تیغیش بران که سر نخاردحاجت به در کسیست ما راکاو حاجت کس نمی‌گزاردگویند برو ز پیش جورشمن می‌روم او نمی‌گذاردمن خود نه به اختیار خویشمگر دست ز دامنم بداردبنشینم و صبر پیش گیرم دنباله ی کار خویش گیرم نوشته شده در جمعه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۹ساعت توسط مشتق مجنون . علیرضا رضایی گورادل ع.ر.گ بخوانید, ...ادامه مطلب

عضی با برج های پدرهاشانبعضی دیگر با آرزوهاشانو بعضی با دنیاشانمن و تو امابا نداری هامانبزرگ شدیم.آنقدر بزرگکه جایی در دنیای کوچکشاننداشتیم. نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۹ساعت توسط مشتق مجنون . علیرضا رضایی گورادل ع.ر.گ بخوانید, ...ادامه مطلب

خسته ام مثل جوانی که پس از سربازیبشنود یک نفر از نامزدش دل بردهمثل یک افسر تحقیق شرافتمندیکه به پرونده ی جرم دخترش برخوردهخسته ام مثل پسر بچه که درجای شلوغ بین دعوای پدر مادر خود گم شده است خسته مثل زن راضی شده به مهر طلاق که پس از بخت بدش سوژه ی مردم شده است خسته مثل پدری که پسر معتادش غرق در درد خماری شده فریاد زده مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس پسرش پیش زنش بر سر او داد زده خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است مثل مردی که قسم خورده خیانت نکند زنش اما به قسم خوردن او مشکوک است خسته مثل پدر گوشه ی آسایشگاه که کسی غیر پرستار سراغش نرود خسته ام بیشتر از پیر زنی تنها که عید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود خسته ام کاش کسی حال مرا می فهمید غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است شده ام مثل مریضی که پس از قطع امید در پی معجزه ای راهی مشهد شده است... نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۹ساعت توسط مشتق مجنون . علیرضا رضایی گورادل ع.ر.گ بخوانید, ...ادامه مطلب

خبر این است که: من نیز کمی بد شده اماعتراف این که: در این شیوه سرآمد شده امپدرم خواست که فرزند مطیعی بشومشعر پیدا شد و من آنچه نباید شده امعشق برخاست که شاعرتر از آنم بکندکه همان لحظه ی دیدار تو شاید , ...ادامه مطلب

جا مانده ام از من از اتفاقی های دنیای ی که وراونه است از حس خوبی که نمی دانم تصویر فردایی که وارونه است با لحظه هایم در سکوت و تب دراین جنون سرکش مسموم کابوس ها در بطن سهمی از رویای زیبایی که وارونه است مریم کرمی نگارش مطلب در دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۶ساعت به قلم مشتق مجنون . علیرضا رضایی گورادل ع.ر.گ |, ...ادامه مطلب

هرچه عمر طولانی تر میشود و شب های بیشتری را به روز تبدیل میکنیم، آنچه برایمان اهمیت میابد ، توانایی ما جهت تسریع در اموری است که آرزوی ما را به ما نزدیک تر میکنند. در این مرحله غالبا مقابل آینه به سر خود میکوبیم که چرا فلان حرف را زدیم و فلان کار کردیم و کاش تغییری در وضعیتمان ایجاد میکردیم و ... ., ...ادامه مطلب

برای خودمان می نویسم که تا آخر عمرمان مکتوب کنم تاریخ احساساتمان را زمان شکست و نفس حبس و عشق پیدا شد   در امتداد نگاه تو نور شیدا شد    علیرضا رضایی گورادل نوشته شده در پنجشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۶ساعت 23:32 توسط مشتق مجنون . علیرضا رضایی گورادل ع.ر.گ | , ...ادامه مطلب

فکل السنوات تبدأ بک.. وتنتهی فیک.. سأکون مضحکاً لو فعلت ذلک، لأنک تسکنین الزمن کله.. وتسیطرین على مداخل الوقت.. إن ولائی لک لم یتغیر. کنت سلطانتی فی العام الذی مضى.. وستبقین سلطانتی فی العام الذی سیأتی.. ولا أفکر فی إقصائک عن السلطه.. فأنا مقتنعٌ.. بعداله اللون الأسود فی عینیک الواسعتین.. وبطریقتک ا, ...ادامه مطلب

وقتــی بهشت عـزوجل اختــراع شد حوا که لب گشود عسل اختراع شد‌‌در چشمهای خسته‌ی مردی نگاه کرد لبــخند زد و قنــــــد بدل اختـــراع شدآهی کشید، آه دلش رفت و رفت و رفت تا هالــــه‌ای به دور زحل اختــــــراع شدحوا بلوچ بود ولی در خلیـــج‌ فارس رقصید و درحجاز هبل اختراع شدآدم نشسته بود ولی واژه‌ای نداشت , ...ادامه مطلب

بنام خدا تقریبا در همه کتب اخلاقی و آموزش اخلاق انسانی ، از کتب مذهبی خشک گرفته تا مبانی فکری سکولاریسم افراطی ، اولین گام در رسیدن به اخلاق مناسب و نیک ، خود شناسی است . در واقع انسان زمانی میتواند ماسوای خود را بشناسد که خودش را شناخته باشد . در کتب مذهبی ، اولین گام خدا شناسی را خود شناسی معرفی میکنند کما اینکه مهم ترین رساله اخلاق ، معراج السعاده ،اثر ملا احمد نراقی نیز با خود شناسی آغاز می شود . نکته اینجاست که اگر بناست انسان ، اخلاق نیک داشته باشد و از طرفی خودش و ماسوای خودش را تجزیه و تحلیل کند و به شناختی کامل برسد ، نیازمند این است که هدفی والا,فلسفه ترس از خدا,فلسفه ترس از مرگ ...ادامه مطلب

از شیر گرفته شد از شیر گرفته شده ,تغذیه کودک از شیر گرفته شده,تغذیه کودکی که از شیر گرفته شده,رفتار با کودک از شیر گرفته شده,کودک از شیر گرفته شده,بچه از شیر گرفته شده,غذای کودک از شیر گرفته شده,خواباندن کودک از شیر گرفته شده,کودکان تازه از شیر گرفته شده,غذای کودکی که از شیر گرفته شده,تغذیه کودک تازه از شیر گرفته شده ...ادامه مطلب

من از وضوح آینه ها سیر می شوم وقتی که با نگاه تو درگیر می شوم هر لحظه از غرور تو ،من در شکستنم « من با عبور ثانیه ها پیر می شوم » حالا تویی و تو که به دارم کشیده ای در گیر و دار عشق تو تحقیر می شوم روی کمان رنگی ذهنم نشسته ای در سرعت فرود تو تاثیر می شوم نقش وجود مه تو را مهر می کشد در رنگ های پاک تو تکثیر می شوم شاید نگاه میکنی از دور و هیچ نیست نزدیک تر بیایی اگر شیر می شوم اینجا غزل شکسته شد عمرش به سر رسید در انتخاب قافیه تقدیر می شوم علیرضا رضایی گورادل  , ...ادامه مطلب